English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4326 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
he is blowing glass U شیشه را با فوت درست کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
plate glass U شیشه سنگ شیشه تختهای
ink bottle U شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman U تاجر شیشه شیشه ساز
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
to f. glass U شیشه گری کردن
wracked U خون مستاجررا در شیشه کردن
rack U خون مستاجررا در شیشه کردن
pane U دارای جام شیشه کردن
racked U خون مستاجررا در شیشه کردن
racks U خون مستاجررا در شیشه کردن
panes U دارای جام شیشه کردن
wracks U خون مستاجررا در شیشه کردن
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
jeweller's putty U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
dress U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dresses U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
labourvt U بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
fashion U درست کردن
fashioning U درست کردن
fashions U درست کردن
adapt U درست کردن
clean U درست کردن
to put in to shape U درست کردن
redd U درست کردن
fashioned U درست کردن
fettle U درست کردن
to put to rights U درست کردن
indite U درست کردن
fix up U درست کردن
set in order U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
manufactured U درست کردن
manufacture U درست کردن
gulleys U درست کردن
to sct aright U درست کردن
gullies U درست کردن
gully U درست کردن
to set to rights U درست کردن
to set in order U درست کردن
set right U درست کردن
correct U درست کردن
to set U درست کردن
correcting U درست کردن
corrects U درست کردن
manufactures U درست کردن
weave U درست کردن
trimmest U درست کردن
trims U درست کردن
fabricated U درست کردن
makes U درست کردن
trim U درست کردن
shapes U درست کردن
build U درست کردن
buildings U درست کردن
make U درست کردن
fabricate U درست کردن
make up U درست کردن
shape U درست کردن
builds U درست کردن
fabricates U درست کردن
weaves U درست کردن
to get up U درست کردن
to erect into U درست کردن از
concocting U درست کردن
concocts U درست کردن
concoct U درست کردن
to riven laths U یا درست کردن
concocted U درست کردن
cleans U درست کردن
cleanest U درست کردن
fabricating U درست کردن
cleaned U درست کردن
to fix up U درست کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
mends U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt [to] U جور کردن [درست کردن ] [سازوار کردن] [به]
mend U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mended U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
orthoepy U فن درست تلفظ کردن
corn popping U درست کردن چس فیل
to make something U چیزی را درست کردن
blow down U بافوت درست کردن
re form U دوباره درست کردن
pond U حوض درست کردن
to toss up U زود درست کردن
die sink U خزینه درست کردن
exacted U تحمیل کردن بر درست
dowel U میخچه درست کردن
dress U درست کردن لباس
To put things straight(right). U کارها را درست کردن
dresses U درست کردن لباس
exacts U تحمیل کردن بر درست
exact U تحمیل کردن بر درست
ponds U حوض درست کردن
railroads U پاپوش درست کردن
strike off U بی زحمت درست کردن
manipulate U با استادی درست کردن
stage craft U فن درست کردن نمایش
frame U پاپوش درست کردن
scrambling U املت درست کردن
to mill flour U ارد درست کردن
scrambles U املت درست کردن
scrambled U املت درست کردن
scramble U املت درست کردن
railroad U پاپوش درست کردن
teams U دسته درست کردن
team U دسته درست کردن
reconditions U دوباره درست کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
roughcast U اجمالا درست کردن
hedge U خاربست درست کردن
image erection U درست کردن تصویر
hedges U خاربست درست کردن
recondition U دوباره درست کردن
hedged U خاربست درست کردن
manipulated U با استادی درست کردن
manipulates U با استادی درست کردن
manipulated U با دست درست کردن
manipulate U با دست درست کردن
to word up U کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
to manufacture [into] U ساختن [درست کردن] [به]
to weave a plot U دوزوکلک درست کردن
vint U درست کردن یا ریختن
manipulates U با دست درست کردن
repair U درست کردن جبران کردن تعمیر
make U درست کردن ساختن اماده کردن
to touch off U با شتاب درست کردن زودرسم کردن
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
repaired U درست کردن جبران کردن تعمیر
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
glass wool U پشم یا براده شیشه پشم شیشه
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
geometrize U با قواعد هندسی درست کردن
spelled U املاء کردن درست نوشتن
vault U گنبد یاطاق درست کردن
vaults U گنبد یاطاق درست کردن
spells U املاء کردن درست نوشتن
orthopaedy U فن درست کردن انامهای ناقص
rig U با خدعه وفریب درست کردن
to play up U درست و حسابی بازی کردن
rigged U با خدعه وفریب درست کردن
extemporizing U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
spell U املاء کردن درست نوشتن
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
organizing U تشکیلات دادن درست کردن
agree U ترتیب دادن درست کردن
organize U تشکیلات دادن درست کردن
to put up U زنانه درست کردن جادادن
agreeing U ترتیب دادن درست کردن
organising U تشکیلات دادن درست کردن
rigs U با خدعه وفریب درست کردن
top a gap U رخنهای راگرفتن درست کردن
to hammer out U ساختن بکوشش درست کردن
organizes U تشکیلات دادن درست کردن
organises U تشکیلات دادن درست کردن
to put up ones hair U مویاگیس خودرازنانه درست کردن
agrees U ترتیب دادن درست کردن
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
to spin out U امتداد دادن مفصلا درست کردن
to set up somebody [for something] U پاپوش درست کردن برای کسی
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
addled <adj.> U گیج و ناتوان در درست فکر کردن
To fake an oil – painting . U یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
to tick U کار کردن به نحوه ویژه یا درست
orthopaedic U مربوط بفن درست کردن اندامهای ناقص
straight from the horse's mouth <idiom> U درست از خود شخص نقل قول کردن
melodramatist U کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
Recent search history Forum search
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1Arousing
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com